Wednesday, August 18, 2021

۲۸ مرداد ۱۳۵۸ و فرمان جهاد آیت الله خمینی علیه کردستان

۲۸ مرداد ۱۳۵۸ یادرآور روزی است که آیت الله خمینی در حکمی که به فرمان «جهاد» مشهور شد از همه نیروهای مسلح خواست به بهانه حفظ امنیت و مقابله با «اشرار» به کردستان حمله کنند. نیروهای ارتش، سپاه و بسیج از هر سوی به این فرمان لبیک گفتند. در این فرمان آمده است: «به رییس کل ستاد ارتش و رییس کل ژاندارمری اسلامی و رییس پاسداران اکیدا دستور می‌دهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند، تعقیب نمایند و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم و تمام مرزهای منطقه را سریع‌تر ببندید که اشرار به خارج نگریزند و اکیدا دستور می‌دهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مواخذه شدید خواهد شد.»

اما چنین فرمانی در کدام بستر سیاسی و اجتماعی آن دوره صادر شد؟ 

بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ نیروهای سیاسی کرد بعد از دهه ها سرکوب توسط حکومت پهلوی مجال دیگری برای بیان مطالبات سیاسی و فرهنگی خود یافتند. این نیروها به رهبری دو سازمان سیاسی وقت کردستان، حزب دمکرات کردستان ایران و کومله، مطالبات خود را با شعار «دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان» در ۸ ماده تقدیم نمایندگان دولت موقت کردند. کردها خواهان خودمختاری به شکلی مینیمالیستی تر از استقلال یا فدرالیسم بودند. این مدل سیاسی پیشنهاد می کرد که دولت مرکزی سیاست خارجی، مالی، دفاعی و نظامی را در دست بگیرد، در حالی که سیاست داخلی و مدیریت منطقه ای در دست خود کردها باقی بماند. از دیگر مطالبات کردها به رسمیت شناختن زبان کردی در کردستان و تدریس آن در همه مقاطع تحصیلی منطقه، آزادی مطبوعات، تضمین حقوق انجمن ها و فعالیت های اتحادیه ای و ... بود. این نیروها همچنین در خلا قدرت دولت مرکزی هر کدام به مانند دیگر سازمان های سیاسی در ایران ضمن آرایش نیروهای سیاسی خود در منطقه به پیگیری فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود پرداختند. با این حال، از همان اغاز تنش هایی در منطقه بین این نیروها و نیروهای وابسته به آیت الله خمینی شکل گرفت. عدم استقبال از طرح خودمختاری کردها از سوی دولت موقت به رهبری مهدی بازرگان و تفسیر آن به «تجزیه طلبی» و همچنین برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین که به دلیل ابهام در محتویات آن با «نه» بزرگ بسیاری از نیروهای سیاسی کرد روبرو شد به افزایش این تنش ها انجامید. سازمان انقلابى زحمتکشان کردستان (کومله) در بخشی از بیانیه خود در ضدیت با رفراندوم ۱۲ فروردین می نویسد: «تا وقتى که برنامه‌ جمهورى اسلامى صراحتاً خواسته‌هاى دموکراتیک انقلاب ایران و به خصوص خواستِ رواى خلق کرد را مبنى بر خودمختارى کردستان در چارچوب ایران دموکراتیک به رسمیت نشناسد، ما شرکت در رفراندام را بى‌توجهى به خواسته‌هاى برحق مردم سرتاسر ایران مى‌دانیم. بنابراین ما در این رفراندام شرکت نخواهیم کرد.» حزب دمکرات کردستان هم چنین رویکردی را در پیش گرفت که متعاقبا به عدم مشارکت بسیاری از کردها در این انتخابات سرنوشت ساز برای جمهوری اسلامی منجر شد. کردها از هر راهی برای بیان مخالفت خود با سیاست های حاکمیت تازه مستقر در تهران استفاده می کردند. این مخالفت ها تنها به صدور بیانیه و درخواست مطالبات از مرکز محدود نشد. کوچ تاریخی مردم مریوان در تیرماه سال ۱۳۵۸ یکی از مهمترین اعتراض های مدنی و مردمی کردستان بود. در حالی که بسیاری از مردم مریوان با گرایش های سیاسی مختلف به انتشار اخبار دروغ صداوسیمای ملی تجمعی برگزار کرده بودند از سوی نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی به گلوله بسته شدند. مردم مریوان در اعتراض به این اتفاق و بنا به درخواست گروه های سیاسی مختلف از جمله کومله به بیرون از شهر کوچ کردند. این اعتراض تنها به مردم شهر مریوان محدود نشد و در روزهای آتی دیگر گروه های مردمی شهرهایی چون سنندج، سقز و بانه با پای پیاده به این اعتراض تاریخی پیوستند. چنین سیاست هایی به هیچ وجه به مذاق آیت الله خمینی و دولت موقت خوش نمی آمد.

 

تنش های بین کردها و حکومت مرکزی در انتخابات مجلس خبرگان به اوج خود رسید. این انتخابات که با هدف انتخاب افراد متخصص جهت نوشتن قانون اساسی جدید برگزار می شد برای بار دیگر نشان داد که گروه های طرفدار آیت الله خمینی به طور سیستماتیک در حال قبضه قدرت و به حاشیه راندن دیگر گروه ها و فعالین سیاسی هستند. در این انتخابات که در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد عبدالرحمن قاسملو، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، به عنوان تنها کاندیدای لاییک، حایز بیشترین آرا در حوزه انتخاباتی آذربایجان غربی شد اما به دلیل تهدیدات آیت الله خمینی، وی از سفر به قم و شرکت در مجلس خبرگان منصرف شد. اعتراض به کارشکنی های اسلامگرایان تحت نفوذ آیت الله خمینی در انتخابات مجلس خبرگان به افزایش مخالفت ها انجامید. بسیاری از گروه ها و سازمان های مختلف سیاسی در سراسر کشور به صف مخالفین سیاست های اسلام گرایان تحت رهبری آیت الله خمینی پیوستند. تظاهرات های زیادی در مناطق مختلف ایران از جمله تهران برگزار شد اما اسلامگرایان تحت نفوذ آیت آلله خمینی با خشونت هر چه تمام به تظاهرکنندگان و گروه های مخالف حمله کردند. در بحبوحه این اعتراضات، حمله به کردستان، جایی که از همان آغاز مخالفت های خود را علیه حکومت تازه مستفر در تهران به اشکال گوناگون نشان داده بود، به درس عبرتی به مخالفان و راهی برای خاموش کردن صدای مخالفان در دستور کار اسلامگرایان قرار گرفت. حمله ای که به منجر به صدور فرمان جهاد علیه نیروهای سیاسی کرد شد، آتش جنگی سه ماهه را در منطقه روشن کرد و طی آن صدها نفر جان خود را از دست دادند.

این درگیریها در حالی روی داد که طبق روایات برخی از مسئولان سیاسی وقت در شهرهای مختلف کردستان خبر خاصی نبوده و دلیلی برای این حملات وجود نداشته است. در نشریه چشم انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ گفتگویی درباره رویدادهای وقت این دوره در کردستان مطرح شده است. در این گفتگو آمده است: «ماجرای پاوه که پیش‌آمد، آیت‌الله خمینی دستور دادند درگیری‌های پاوه تا ۲۴ ساعت باید تمام بشود و فردای جریان پاوه، حکمی دادند که نیروی نظامی حرکت به سمت سنندج را شروع کند. در حالی که استاندار انتخابی شما در مصاحبه‌ای با روزنامه‌های خارجی و داخلی از این موضوع ابراز حیرت کرد. گفت درسنندج خبری نیست. دعوایی نیست. این اعلان جنگ برای چه بود؟» یکی از اعضای هیات حسن نیت، صباغیان، در پاسخ اظهار می کند: «گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. مرحوم خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود.» درمورد نقش دستگاههای تبلیغاتی حکومت، شاه‌اویسی، استاندار وقت کردستان، در همان شماره دو چشم انداز ایران عنوان می کند: «صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام می کرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج می کرد. هرچه گفته میشد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانالهای غیررسمی داده می شد.»

در پاسخ به حملات گسترده نیروهای حکومتی به مناطق مختلف کردستان، نیروهای سیاسی کرد (کومله و دمکرات) با بسیج نیروهای خود در مناطق روستایی و کوهستانی دست به مقاومت مسلحانه زدند. بسیاری از جوانان به فراخوان آنها برای مقاومت پاسخ مثبت دادند و به صفوف نیروهای مسلح آنها، نیروهای پیشمرگه، پیوستند. بعد از آغاز درگیری‌های کردستان به دستور آیت‌الله خمینی، همچنین پای صادق خلخالی، رئیس وقت دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه حضور داشته است، نقل شده است: «ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آنها در حرکت بود، دادگاه‌های کوتاهی برگزار میکرد و دستور میداد اعدامها به سرعت اجرا شوند. او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیریشان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیتهای ضد انقلابی، به اعدام محکوم میکرد.» درباره صدور احکام اعدام در شهرهای مختلف کردستان در این دوره، صباغیان در نشریه شماره یک چشم انداز ایران صفحه ۵۵ می گوید: «اعدامهای ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام‌ کرده بودند.» در این دوره بسیاری از شهروندان و فعالین سیاسی به دستور مستیقیم صادق خلخالی به بهانه «ضدانقلاب» اعدام و یا تیرباران شدند، افرادی که تا چندی پیش شورمندانه در انقلاب ایران شرکت کرده بودند. از این اعدام ها می توان به این موارد اشاره کرد: ۱۸ نفر از اهالی شهرستان پاوه در تاریخ ۲۸ و ۲۹ مرداد در زندان دیزل آباد کرمانشاه، ۹ نفر در زندان مریوان در تاریخ ۳ شهریور، ۱۱ نفر در محوطه فرودگاه شهر سنندج در تاریخ ۵ شهریورماه که دو تن از آنها مجروح بودند، ۲۰ نفر در شهر سقز در تاریخ ۶ شهریور. عکس تاریخی به جای مانده از صحنه تیرباران ۱۱ نفر در فرودگاه سنندج یکی از اسناد بارز جنایت های حکومت جمهوری اسلامی ایران در این دوره است.

در مبارزات مسلحانه این دوره که نزدیک به ۳ ماه به طول انجامید نیروهای سیاسی کرد که از حمایت مردمی برخوردار بودند کاملا دست بالا را داشتند و با نشان دادن برتری سیاسی و نظامی خود نهایتا حکومت را به پذیرش آتش بس مجبور کردند. بعد از این آتش بس، نیروهای سیاسی کرد دوباره به شهرها برگشته و دفاتر سیاسی و نظامی خود را در شهرهای مختلف کردستان، یکی پس از دیگری، مستقر کردند. آتش بس مذکور هم اما چندی نپایید و در اردیبهشت ۱۳۵۹ با آغاز درگیری های مسلحانه بار دیگر فضای سیاسی منطقه ملتهب شد. برخلاف دور اول، این بار درگیری ها تا اواخر دهه ۶۰ به طول انجامید و در میانه جنگ ایران و عراق منطقه به آتش و خون کشیده شد. علاوه بر شکست نظامی نیروهای سیاسی کرد، بسیاری از شهروندان نیز در آتش این حملات هزینه های جانی و مالی و روانی زیادی را پرداخت کردند. با این که ۴۲ سال از صدور فرمان آیت‌الله خمینی برای حمله به کردستان می‌گذرد، نتایج زیانبار این حملات همه‌جانبه هنوز بر پیکر بسیاری از شهرهای کردستان باقی مانده است. رویدادهای این دوره سند دیگری است بر جنایات جمهوری اسلامی ایران که از همان ابتدا به بهانه های واهی از هیچ سیاستی در جهت دستیابی به اهداف خود اجتناب نمی کرد.

 

No comments:

Post a Comment

کردستان و ماشین کشتار: اعترافات اجباری از اعضای کومله

ماشین کشتار جمهوری اسلامی بوی اعدام می‌دهد. اعدام‌ها قریب‌الوقوع اند. تا کنون 20 نفر، ازجمله چند کودک بلوچ، به محاربه محکوم شده اند و قوۀ ق...