Tuesday, March 9, 2021

گرافیتی خواهران اعدامی کورد، نسرین و شهلا کعبی در تهران

 نسرین و شهلا کعبی دو خواهر، دو پرستار بودند که در سال ۱۳۵۹ در زندان سنندج اعدام شدند.

حاکم شرع #خلخالی، شبانه در پادگان سنندج حکم اعدام دسته جمعی زندانیان را صادر کرد. نزدیکی سحر، حکم اعدام در همان پادگان به اجرا درآمد.

 یکی از زندانیان حاضر در محل اعدام خانم کعبی را این چنین توصیف میکند:

"زندانبان نسرین و خواهربزرگترش شهلا را بدون هیج سوال و جوابی از بند زندان بیرون میبرد. دو خواهربا دستان بسته ودر کنار هم پشت به دیوار می ایستند. پاسداری دو تکه پارچه سیاه رنگ را برای بستن چشمان این نفر می آورد. نسرین مخالفت میکند و چشم بند نمیخواهد. شهلا خواهر بزرگتر چشم بند را میپذیرد و در جواب خنده تحقیر آمیز پاسدار که "تو میترسی، ها؟" میگوید البته که نه، فقط نمیخواهم شاهد مرگ خواهرم باشم. در این جا نسرین هم خواهان چشم‌بند می‌شود."

خانم شهلا کعبی "بار اول در پائیز ١٣٥٨ به دنبال یورش رژیم به شهرهای کردستان همراه با خواهرش، نسرین دستگیر شد که به تبعید او به قزوین منجر گردید. در بهار سال ١٣٥٩ بعد از توافقاتی که میان هیئتی از طرف دولت به سرپرستی داریوش فروهر با «هیئت نمایندگی خلق کرد» صورت گرفت بر اساس موافقت با بازگشت تبعید شده‌گان (بسیاری از آموزگاران، پزشکان و پرستاران) به محل زندگی و کار خویش، شهلا به سقز بازگشت. در ٢٤ خرداد ١٣٥٩ به دنبال تصرف شهرهای سنندج و سقز و ... بار دیگر همراه با خواهرش دستگیر شد."

این دو خواهر دوران بازداشت خود را در زندانهای سقز، اوین، و سنندج گذراندند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات وجود نداشت. آنها مدتی را نیز در تبعید در کرمان به سر بردند.

بنا بر اطلاعات موجود، دادگاهی برای خواهران های کعبی تشکیل نشد. مسئولین در موقع بازداشت ایشان را به «مداوای ضد انقلاب در بیمارستان سقز» متهم کردند.

یکی از خویشاوندان خانم کعبی در مصاحبه ای تاکید کرد که ایشان اصلا سیاسی نبودند و فقط به عنوان یک پرستار در بیمارستان به مداوای مجروحین درگیری ها ی مسلحانه پرداخته بودند. وی همچنین به انساندوستی و وجدان کاری خواهران کعبی به عنوان یک پرستار اشاره کرد و گفت که ایشان به هرکسی که احتیاج به مراقبت داشت میرسیدند: حتی "یک بار به خاطر مداوای یک پاسدار مورد شماتت برخی اهالی قرار گرفتند، ولی با جسارت ایستادند و به وظیفه شغلی خود عمل کردند.”

دستگیری واعدام خواهران کعبی بر بستر درگیری های شدید و بعضا مسلحانه بین دولت جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب و استان عمدتا سنی نشین کردستان در مورد حقوق و نقش اقلیت ها در تدوین قانون اساسی و مخصوصا مساله خودمختاری کردستان صورت گرفت. گفته می شود (منصور بلوری، "مرگ صادق خلخالی"، سایت اخبار روز، ٩ آذر ١٣٨٢)، پس از فرمان آیت الله خمینی در ٢٨مرداد ١٣٥٨ برای مبارزه با "ضد انقلاب" در کردستان حداقل ٥٨ شهروند کرد ظرف ١٠ روز از ٢٨ مرداد تا ٦ شهریور ١٣٥٨ توسط حاکم شرع، حجت الاسلام صادق خلخالی، اعدام شدند.

در "کتاب زندان" (ویراستاری ناصر مهاجر، جلد اول، صفحه ١٨٩) بخش مختصری به خواهران کعبی اختصاص داده شده است.

#هشت_مارس#8mars

Collective98@riseup.net @collective98

هشت مارس 2021 در پاریس و برلین

در پاریس چگونه گذشت؟

مراسم روز جهانی زن در فرانسه هرچند به پرشکوهی سالهای قبل نبود، اما با شور و شعار و رقص و فریاد و خشم برگزار شد. تجمعی دیروز در میدان رپوبلیک برگزار شد که با راهپیمایی طولانی امروز دوشنبه #هشت_مارس تکمیل شد

در این دو روز گروه های مختلف فرانسوی و انترناسیونال با شعارهایی متنوع حضور داشتند؛  مساله «خشونت علیه زنان»، «زن کشی یا همان فمینیسید» ، «آزار و تجاوز و تعرض جنسی» و «می تو» از موضوعات اصلی بنرها و پلاکاردها بود. امروز جمعیت تظاهرکننده در مقابل اداره دادگستری پاریس متوقف شد و با اکسیونی اعتراضی که در آن عکس وزیر مربوطه، متهم به تعرض جنسی، در ابعاد بزرگ به حرکت در می آمد، اعتراض خود را به انتصاب افراد متجاوز و خشونتگر در پست های دولتی نشان داد (ویدیو در بالا).

شعارهای مهم دیگر حول انتقاد به دولت اقتدارگرا، پلیس، و سرمایه داری میچرخید. حمایت از زنان کادر درمانی و همچنین اعتراض به سیاست های تعدیل نیرو در بیمارستان ها وبخش درمان نیز جز مطالبات طرح شده بود. زنانی نیز بودند که از حق زنان بی خانمان برای داشتن یک سقف و حداقلی از زندگی دفاع میکردند.

دسته دیگر زنان کشورهای دیگر بودند که هر یک شعارهای مربوط به وضعیت عینی زنان کشور خود را حمل میکردند یا فریاد میزدند. زنان فلسطین در نقد خشونت جنسیتی اسراییل و کشتار زنان در این منطقه، زنان الجزایر در حمایت از مقاومت زنان این کشور در تظاهرات های هر  یکشنبه که در اعتراض به فساد دولتی است، زنان لهستان در دفاع از حق سقط جنین و زنان  امریکای لاتین در پشتیبانی زنان کشورهای آن منطقه در خیزش های اخیر شعار میدادند یا مطالبی نوشته بودند

همچنین در تجمع روز یکشنبه، پلاکاردهایی در بین پلاکاردهای رنگارنگ جمعیت شرکت کننده به چشم می خورد که بر آن ها شعارهایی به زبان فارسی نوشته شده بود. از تریبون تجمع نیز نماینده یکی از انجمن های زنان ایرانی از  آپارتاید جنسیتی و سرکوب های روزمره و سیاسی دولت ایران، از زندانیان سیاسی و همچنین از ستم مضاعف زنان کورد و عرب و بلوچ در ایران سخن گفت و بیش از چهل سال  حاکمیت جنسیت زده را محکوم کرد. او به مقاومت های مختلف زنان در ایران نیز اشاره کرد (ویدیو بالا)

فعالین جنبش کردستان نیز با رقص و سرود و شعار در هر دو روز ترور سه فعال زن کرد در پاریس در سال ۲۰۱۳ را بار دیگر محکوم کردند و خواهان برقراری عدالت شدند. آنها همچنین شعارهای متنوع در انتقاد از زن کشی و خشونت و محکومیت دولت های استبدادی چون ترکیه و ایران سر میدادند. جنبش زنان روژآوا و مبارزه آنها نیز در میان شعارها و بنر ها حضور پررنگ داشت.


  »گزارشی از تظاهرات روز جهانی زن در #برلین، آلمان«

تظاهرات هشت مارس امروز در برلین با حضور گروه های فمینیستی مختلف زنان و جامعه ی ال جی بی تی برگزار شد که چالش ها و تناقض هایی نیز به همراه داشت؛ حضور در این تجمع برای مردان cis (همانسوجنسیت) ممنوع بود و در طول تجمع از آنان خواسته می شد تا در صورت حضور تظاهرات را ترک کنند.

در این تجمع گروه فمینیست های سوسیالیست بر دستمزد برابر، کاهش ساعات کاری، تقسیم کار عادلانه جنسیتی، تعیین دستمزد برای کار خانگی و پایان دادن به تبعیض علیه وضعیت زنان پناهجو خصوصا در ایام کرونا تاکید کردند. پزشکان فمینیست و کادر بخش درمان نیز درباره دستمزد عادلانه برای کارگران بخش خدمات و مشاغل سخت در بیمارستان ها و نیز لزوم دسترسی قانونی و رایگان زنان به وسایل پیشگیری از بارداری و حق سقط جنین شعار سر دادند.

هم چنین زن کشی، حق بر بدن، حقوق افراد جامعه ال جی بی تی و درهم تنیدگی مبارزه علیه کاپیتالیسم، سکسیسم، فاشیسم و نژادپرستی از دیگر موضوعاتی بودند که در این تظاهرات مطرح شدند

در بخش دیگری از این برنامه گروه های مختلفی از جمله نمایندگان گروه های زنان فلسطینی، روژآوا، زنان ایزدی، و نیز کلکتیوهای زنان آمریکای لاتین سخنرانی کردند

آن چه در این مراسم جالب توجه بود حضور گروه های فمینیستی کورد و زنان افغانستان از جمله گروه راوا (جمعیت انقلابی زنان افغانستان) بود. در جای جای مراسم نیز شعار ژن ژیان ئازادی (زن، زندگی، آزادی) به گوش می رسید و به نظر می رسد به یکی از شعارهای ثابت تظاهرات در آلمان تبدیل شده است. عکس زینب جلالیان نیز در میان جمعیت دیده می شد.

پ.ن: روز جهانی زن در برلین از سال ۲۰۱۹ به عنوان تعطیل رسمی در تقویم ثبت شده است.

#هشت_مارس#8mars

Collective98@riseup.net @collective98

Sunday, March 7, 2021

معرفی چند فیلم به مناسبت هشت مارس روز جهانی حقوق زنان

معرفی فیلم ۱: اگر این دیوارها زبان داشتند 

 کارگردان: نانسی ساووکا

 بازیگران: دمی موور، سیسی اسپی سک، شِر

 محصول شرکت «فیلم های تلویزیونی آمریکا» ـ 1996

 این فیلم که سه داستان مختلف را در بر می گیرد، موضوع سقط جنین را در سه نسل مختلف جامعه آمریکا با توجه به تغییراتی که در شرایط و روابط جامعه آمریکا صورت گرفته (یا نگرفته) دنبال می کند. نوشتن فیلمنامه را «نانسی ساووکا» انجام داده و دو اپیزود اول را نیز خود او کارگردانی کرده است. کارگردان اپیزود سوم، «شر» خواننده و هنرپیشه مشهور ارمنی تبار است که خود نیز در این فصل به ایفای نقش می پردازد. بیش از یک قرن است که نیروهای چپ و انقلابی و فمینیست برای قانونی کردن سقط جنین مبارزه کرده اند و در بعضی جوامع موفق به انجام این کار شده اند. اما کماکان در بسیاری کشورها حق سقط جنین به مثابه بخشی جدایی ناپذیر از حق تعیین سرنوشت زنان بدست خود و حق کنترل زنان بر بدن خود به رسمیت شناخته نمی شود. حتی در کشورهایی که سقط جنین قانونی است، تلاش های وحشیانه ای از سوی نیروهای حاکم و گروه های متعصب مذهبی ـ فاشیستی برای نقض این حق انجام می گیرد. «اگر این دیوارها زبان داشتند» گوشه هایی از روابط و شرایط تاثیرگذار در موضوع سقط جنین را به نمایش می گذارد.

 

معرفی فیلم ۲: چهار ماه، سه هفته و دو روز

 کارگردان: کریستین مونجیو

 فیلم چهار ماه، سه هفته و دو روز از کریستین مونجیو محصول سال 2007 به مسئله بسیار مهم حق سقط جنین برای زنان می پردازد. فیلم در دوره نیکولای چائوشسکو در رومانی می گذرد، دوره ای پر از خفقان و سرکوب که در نهایت با انقلابی در سال 1989 به پایان می رسد. در این دوره چائوشسکو برای افزایش جمعیت درکشور دست به ممنوعیت های شدیدی در رابطه با سقط جنین می زند، بطوریکه نه تنها زنی که سقط کرده، بلکه هر آن کس که به وی کوچکترین کمکی کرده باشد با مجازات سنگینی روبرو میشود. این سخت گیریها اگرچه اوایل منجر به افزایش ناگهانی جمعیت شد اما خیلی زود زنان روشهای غیرقانونی، اغلب پرریسک سقط جنین زیرزمینی را یاد گرفتند و میزان باروری به رقم های پیشین برگشت. بنابراین چنین سیاستی نه تنها منجر به افزایش جمعیت در دراز مدت نشد بلکه هزاران زن در این راه جانشان را از دست دادند و کودکان ناخواسته بسیاری به پرورشگاههایی سپرده شدند که تنها بعد از انقلاب، شرایط غیرانسانی نگهداری آنان برهمگان هویدا شد.

این فیلم به خوبی تمام ترس و دلهره ها و خطرات جانی که این قانون بر زنان در آن دوره در رومانی تحمیل می کرده را نشان می دهد. همچنین به خوبی نشان می دهد که زنان تا چه اندازه در این باره تنها هستند و چرا مهم است که هر نوع تصمیم گیری در رابطه با سقط جنین را بایستی فقط به خود آنان سپرد. مطمئنا  زمانی خواهد رسید که بتوان صدها فیلم ازروایت زنان ایرانی که در شرایطی مشابه مجبور به سقط شده اند و یا جانشان را از دست داده اند، ساخته شود، هر چند که امروزهیچ صحبتی از آمار  مرگ و میر زنان و یا کودکانی که به ناچار بە پرورشگاههای غیر استاندارد سپردە و یا در شرایط ناگوار در خانوادە خود بزرگ میشوند، نباشد.


معرفی فیلم ۳:  »زنی در جنگ» 

«زنی در جنگ» (محصول ایسلند ـ ۲۰۱۸) اثر بندیکت ارلانگسن است؛ همان سینماگری که در سال ۲۰۱۳ فیلم غیر متعارف «از اسب ها و آدم ها» را به دنیای سینما عرضه کرد و با استقبال بسیاری از منتقدان روبرو شد. این بار، ارلانگسن انگشت روی یک مسئله فراگیر و غیر قابل انکار گذاشته که هر روز شمار بیشتری از جهانیان را در نگرانی و هراس فرو می برد: نابودی محیط زیست.

در اسطوره های یونانی، هرکول فرزند زمین است. او تا وقتی که پای بر زمین دارد و به مادر متصل است، نیرومند است و شکست ناپذیر. قهرمان فیلم که «هاتلا» نام دارد نیز چنین است. او که برای نجات مادر ـ زمین به جنگ برخاسته و توان و پناهش را از طبیعت می گیرد: از صخره و خزه، از غار و چشمه، از گیاه و رود؛ از قوچ کوهی و سرگین حیوانات.

«هاتلا»، زنی در مرز پنجاه سالگی است که تنها زندگی می کند. در صحنۀ تکان دهندۀ آغاز فیلم، هاتلا را می بینیم که تیرها را پیاپی از چلّۀ کمان رها می کند، باعث اتصال سیم های فشار قوی می شود و بخشی از شبکۀ برق رسانی ایسلند و خط تولید در کارخانه آلومینیوم را از کار می اندازد. طراحی صحنه هوشمندانه است تا دست اندازی زشت سیستم به طبیعت بکر و زیبا را حس کنیم و همدلی با هاتلا در ذهن مان بنشیند.

کار هاتلا، اعلام جنگ آشکار ـ مقاومت رزمنده ـ در برابر تخریب محیط زیست است. فیلم این را مستقیم نمی گوید اما تماشاگر را در کنار هاتلا در مقابل سیستمی قرار می دهد که دینامیسم و سودآوری و حیاتش با استثمار و فقر و رنج میلیاردها زن و مرد کارگر و زحمتکش در سراسر دنیا معنی می شود؛ با تخریب سریع و گستردۀ محیط زیست و به خطر افتادن حیات بر سیاره خاکی.

دولت ایسلند اما به مسئله از دریچۀ دیگری نگاه می کند؛ کار هاتلا را «اقدامی تروریستی» می داند که سیاست و اقتصاد حاکم را به خطر می اندازد یا به قول نخست وزیر «امنیت عمومی را تهدید و زیرساخت های کشور را تخریب می کند». پس نیروهای مسلحش را برای شناسایی و سرکوب «کسانی که مرتکب این عمل شده اند» به میدان می فرستند. از زبان یکی از شخصیت های قصه می شنویم که آن ها حتی دست به دامان سیستم رصد ماهواره ای آمریکا و کارشناسان امنیتی اسرائیل شده اند.

هاتلا در زندگی عادی، رهبر یک گروه کُر است. این جایگاه، به طور نمادین هاتلا را رهبری نشان می دهد که با علاقه و شور و اعتماد به نفس، جمع را در افت و خیزها و زیر و بم ها هدایت کند. موسیقی، یکی از شخصیت های مهم فیلم است. موسیقی در قالب گروه نوازندگان ایسلندی و گروه فولکور همسرایان اوکراینی در متن سکانس های مختلف و لحظات کلیدی فیلم حاضر می شود. کار این ها فقط نواختن و خواندن برای تزئین صحنه نیست؛ بلکه با نگاه و رفتارشان در شکل گیری صحنه و مسیر حرکت قصه، نقش بازی می کنند و به شخصیت های دیگر فیلم و به تماشاگران جهت می دهند.

هاتلا در جنگ نابرابری که آگاهانه بر پا کرده، تنها عمل می کند اما تنها نیست. دو نفر دیگر با او همدل و همراهند و مخفیانه اطلاعاتی را به گوشش می رسانند و یا به او کمک لجستیکی می دهند. یکی از آن ها «بالدوین» نام دارد که از اعضای گروه کُر است و کارمند یکی از وزارت خانه هاست و دیگری، «اسوین بیورن» کشاورز ـ دامداری است که به عنوان پسر خاله هاتلا به ما معرفی می شود ولی تا پایان قصه نمی فهمیم که چنین نسبتی واقعی است یا صرفا پوششی برای فریب پلیس. هاتلا عملیات علیه شبکه برق رسانی را وسیله ای برای افشاگری و آگاه سازی و برانگیختن مردم می بیند. می داند که اقدام تک نفره اش در برابر پروژه های عظیم دولت و مجتمع های فرا ملیتی نمی تواند به نابودی کل این شبکه و پیشگیری از تخریب محیط زیست بینجامد. اما راهی جز تحریک و تغییر افکار عمومی در برابر خود نمی بیند. پس مانیفست خود را با رعایت پنهانکاری، تایپ و تکثیر  و در شهر توزیع می کند. دوربین با زیرکی روی چهره مردم می چرخد تا شگفت زدگی و همدلی آن ها با عمل هاتلا را بدون هیچ کلامی نشان مان دهد. و البته به دنبال این اقدام، تبلیغات رسانه های دولت نیز علیه این «عنصر ناشناس و خرابکار» بالا می گیرد.

ارلانگسن در ترسیم صحنه های عملیات هاتلا و سپس گریز او از چنگ پلیس و ارتش و تکنولوژی پهپادی بسیار موفق است و فضای پر تحرک و نفس گیری خلق می کند. در عین حال، سینمای طبیعت گرای او از طعم طنز هم بی بهره نیست. نمایش درماندگی ماموران پلیس که در پی هر واقعه بر سر یک توریست جوان آمریکای لاتینی خراب می شوند و دستگیرش می کنند ما را به خنده می اندازد. می بینیم که در این کشور شمال اروپا دیواری کوتاه تر از دیوار او پیدا نمی شود و تی شرت چه گوارایی که بر تن دارد از او یک مظنون همیشگی ساخته است.

«زنی در جنگ» یک موضوع دیگر را هم دنبال می کند و به تم اصلی قصه ربط می دهد. درست در میانه تصمیم گیری و نقشه ریزی عملیات، هاتلا با خبر می شود که پرورشگاهی در اوکراین با تقاضای فراموش شدۀ او برای سرپرستی یک کودک یتیم موافقت کرده است. این می تواند یک چالش فکری ایجاد کند و هاتلا را به مسیر دیگری بکشاند. می تواند انگیزۀ مادر شدن را به عنوان یک بدیل در مقابل مبارزه جویی و قبول خطر مطرح کند و او را به اصطلاح «به سر عقل بیاورد.» اگر با یک فیلم متعارف هالیوودی روبرو بودیم به احتمال زیاد این بدیل مرتبا در ذهن هاتلا پر رنگ تر می شد و او را به دوراهی انتخاب می کشاند تا بار دیگر «عشق زمینی» و انگیزه فردی بر «آرمان خواهی» و «تعهد بی منطق» پیروز شود. اما قهرمان فیلم ارلانگسن تردیدی به دل راه نمی دهد. می رود و عملیات را انجام می دهد و هزینه اش را هم می پردازد.سکانس پایانی فیلم در اوکراین می گذرد. ما دوشادوش هاتلای از زندان گریخته و کودک یتیم و گروه نوازندگان همراهش مجبور می شویم به آب بزنیم و پیاده به سوی آینده ای نامعلوم روان شویم. این صحنه، استعاره ای است از آینده سیاره زمین و ساکنانش در نتیجه دستکاری و دست اندازی سود ـ محورانه و خرابکارانۀ نظام جهانی سرمایه داری و فجایع زیست محیطی که ببار آورده است. این سکانس در عین حال، بی آنکه سازندۀ فیلم بداند، نقطۀ ضعف اساسی مقاومت و مبارزۀ هاتلا را هم به نمایش می گذارد: نداشتن یک آلترناتیو انقلابی و قابل تحقق در برابر وضع موجود. جنگ هاتلا بدون آلترناتیو سرنگونی شیوه تولیدی سرمایه داری و نظام های سیاسی مدافعش، نمی تواند از پس سیلاب ها برآید و نوع بشر را از این راه بی سرانجام خلاص کند. این پیام نهایی و ناگفتۀ «زنی در جنگ» است که باید به گوش دل شنید.

#8mars#هشت_مارس

Collective98@riseup.net

 @Collective98

 

 ویژه #هشت_مارس

 

               

 

  

کردستان و ماشین کشتار: اعترافات اجباری از اعضای کومله

ماشین کشتار جمهوری اسلامی بوی اعدام می‌دهد. اعدام‌ها قریب‌الوقوع اند. تا کنون 20 نفر، ازجمله چند کودک بلوچ، به محاربه محکوم شده اند و قوۀ ق...