این ماشین کشتار را از کار بیندازیم
اعدام بهنام و شعیب ریگی در سحرگاه شنبه 29 آذر ماه در زندان
زاهدان حلقه ای ست از زنجیرۀ کشتارِ چهل و دو سالۀ جمهوری اسلامی. جمهوری اعدام
همچنان بی هیچ رحم و تبعیضی قربانی می گیرد. هدف بر همگان روشن است: وحشت آفرینی و
قدرت نمایی این نظام فاسد ضدمردمی برای نجات از مهلکه بحران و بی ثباتی. آن هم
درست در روزهایی که رژیم از هر زمان دیگر، بی پایه تر و منفورتر شده است. به یک
معنا مهم نیست که بهنام و شعیب به چه جرمی زندانی و اعدام شدند. قتل این دو جوان
نیز مانند هزاران اعدامی دیگر به دست دستگاه قضایی ـ
امنیتی رژیم نامشروعی انجام شد که بر
قوانین قرون وسطایی و تفتیش عقاید و شکنجه استوار است.
بهنام و شعیب، بلوچ بودند و در نتیجه
پیشاپیش محکوم به زندگی در زنجیرِ ستم و تبعیض طبقاتی، ملی و مذهبی؛ در سرزمینی
گرفتار فقر و محرومیت دیرینه.
«غریبه» بودن بهنام ها و شعیب ها، معمولا به گمنام ماندن و
نادیده گرفته شدن این محروم ترین محرومان می انجامد. معمولاً
واکنش به موقع و درخوری به سیاست سرکوب و
اعدامی که حاکمیت در مناطقی مثل بلوچستان، کردستان و
خوزستان به پیش می برد نشان داده نمی شود. در مورد اعدام ها نباید ساکت نشست. فارغ
از تفاوتی که هر یک از ما می توانیم با مرام، زبان و یا طبقه محکومان داشته باشیم،
باید زبان به اعتراض باز کنیم اگر واقعا می خواهیم ماشین کشتارِ
جمهوری اسلامی را از کار بیندازیم. دستی که طناب دار را بر گردن ریگی ها می
اندازد، همان دستی است که جان نوید افکاری، روح الله زم، دیاکو رسول زاده، مصطفی
صالحی، صابر شیخ عبدالله و... را می گیرد؛ همان دستی است که کشتار بزرگ هزاران
زن و مرد زندانی سیاسی در تابستان 1367 را می آفریند و فجایع دهه 60 را؛ و همه تیرباران
ها را از همان روز استقرار جمهوری اسلامی . پایه های این رژیم بر خون استوار است.
جمهوری اسلامی
ایران جنایاتش را آگاهانه با سیاست «شل کن سفت کن» به پیش می برد. امروز دو نفر را در گوشه ای از کشور به
قتل می رساند و هم زمان چند زندانی را در گوشه ای دیگر به قید وثیقه «آزاد» می کند. امروز به مبارزان و
دگراندیشان این یا آن اقلیت ملی یورش می برد و فردا حمله اش را روی فعالین جنبش
کارگری یا جنبش زنان متمرکز می کند. رژیم می کوشد امید واهی به کاهش سرکوب را
در بین قشرهای مختلف رواج دهد تا از شکل گیری و تقویت یک جنبش سیاسی اعتراضی عمومی
علیه حکومت و نظام جلوگیری کند.
مبارزه علیه احکام اعدام فقط در صورتی می
تواند موثر باشد و رژیم را وادار به عقب نشینی کند که به شکل مستمر و عمومی پیش
برده شود. این زمانی میسر خواهد شد که نه فقط جلوگیری از اعدام این یا آن زندانی
بلکه به طور کلی خواست لغو مجازات اعدام، در کنار خواست آزادی کلیه زندانیان سیاسی
و عقیدتی، به یکی از خواسته ها و شعارهای عمومی مردم تبدیل و در هر حرکت اعتراضی و
پای هر بیانیۀ مبارزاتی ابراز شود. لغو مجازات اعدام در کلیت و تمامیت آن؛ بدون هیچ تبصره، بدون هیچ اما و اگر؛ بدون هیچ مورد «ویژه» یا شرایط «استثنایی»؛ حتی به دور از
این استدلال فایده گرایانه که ما مخالف مجازات اعدامیم چون بیش از همه گریبان
نیروهای انقلابی و چپ را می گیرد. با این نوع استدلال نمی توان نگرش و
رویکرد و روش آلترناتیو انقلابی را در جامعه انتشار داشت و تصویر و چارچوب درستی
از نظام سیاسی و قضایی ای که می توان و می باید جایگزین نظام سرکوبگر و ضدمردمی
حاکم کرد به پیش نهاد.
No comments:
Post a Comment