انقلاب ۵۷ در ایران که به سرنگونی رژیم پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران انجامید، فرصت طلایی در اختیار زنان به ویژه در مناطق محروم و به حاشیه رانده ای چون کردستان قرار داد تا فعالانه در دنیای سیاست مشارکت کنند. بعد از پیروزی انقلاب، مشارکت فردی زنان کرد در انقلاب جای خود را به مشارکت جمعی در جریانهای سیاسی کرد و غیرکرد داد. از این میان «کومله» یکی از سازمان های کرد با گرایش مایویستی توانست زنان زیادی (معلم، دانش آموز، و خانه دارانی که اغلب کمتر از ۳۰ سال داشته و برآمده از طبقات مختلف جامعه بوده) را به صفوف خود جذب کند. سابقه فعالیت های تشکیلاتی کومله به ده سال قبل از انقلاب بازمیگردد، با این حال این سازمان تنها چند روز بعد از پیروزی انقلاب به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد.
گفتار انقلابی حاکم بر این سازمان (تاکید بر نابرابری های اقتصادی-اجتماعی، تاکید بر حل مسئله کرد، و دفاع از حقوق زنان) یکی از عوامل مهم جذب زنان به این سازمان سیاسی نوظهور بود. برای مثال، در #هشت_مارس ۵۷، زمانی که زمزمه های اجباری شدن حجاب هزاران زن معترض را به خیابانها کشاند، سازمانهای سیاسی آن دوره خصوصاً سازمان های چپ حمایت چندانی از این اعتراضات نکردند. با این حال، سازمان نوظهور کومله نه تنها از اعتراضات زنان کرد در ۸ مارس در همبستگی با تظاهرات زنان در تهران حمایت کرد، بلکه همچنین برخی از رهبران جوان این سازمان خود از مشوقان اصلی برگزاری این اعتراضات در شهر مریوان و سنندج بودند. شعار اصلی زنان در این اعتراضات «نه روسری، نه توسری، مرگ بر این دیکتاتوری» بود.
کومله همچنین فارغ از محدودیت های فرهنگی-اجتماعی، زنان را بی وقفه به فعالیتهای سیاسی فرا می خواند. زنان نیز علیرغم موانع خانوادگی-اجتماعی و سازمانی از این فرصت استقبال کرده و نقش فعالی در پیشبرد اهداف و برنامه های کومله ایفا می کردند. شرکت در تظاهرات ها، تحصن ها، فعالیت با زنان محروم و یا روستایی، چاپ و پخش نشریه، انتقال پیام، محموله های مهم، حمایت از نیروهای پیشمرگه در جریان درگیری های سه ماهه بین نیروهای سیاسی کرد و نیروهای دولتی (که با فرمان جهاد آیت الله خمینی در ۲۸ مرداد ۵۸ آغاز و تا اواسط آبان ماه ادامه داشت)، از جمله فعالیت های مهم زنان کومله در مناطق شهری کردستان بود. یکی از زنان هوادار کومله که در آن دوره در شورای دانش آموزی فعالیت می کرد. نقل می کند : «تا این دوره تنها فعالیت من رفتن به مدرسه و کارهای خانگی چون قالیبافی بود. اما بعد از انقلاب احساس می کردم برای خودم کسی شده ام. برای هر فعالیتی مثل برگزاری تظاهرات نظر من را هم می پرسیدند و من هم نظرات خودم را داشتم. با اشتیاق فراوان در رویدادهای این دوره شرکت می کردم. اعتماد به نفسم به شدت افزایش پیدا کرده بود. حضور مستقیم در بطن رویدادها و نقشی که در آن دوره ایفا می کردم برای همیشه در خاطراتم خواهند ماند.»
با آغاز دور دوم حملات نیروهای دولتی به کردستان در اوایل اردیبهشت ۵۹ که تا پایان دهه ۶۰ به طول انجامید، بسیاری از زنان طرفدار کومله به نیروهای مسلح کومله (پیشمرگه) در مناطق روستایی و کوهستانی پیوستند. البته مقاومت هایی در برابر پذیرش زنان در صفوف نیروهای مسلح زنان وجود داشت. با این حال، کومله در نهایت زنان را در تمام ارگانهای سازمانی خود از جمله بخش مسلحانه پذیرفت. زنان بدون هیچ محدودیتی، مادامی که از آمادگی جسمی-روحی-روانی برخوردار می بودند، می توانستند در بخش نظامی شرکت کنند. برای مثال، «زبیده فتحی» اهل یکی از روستاهای مریوان که در آن دوره مادر پنج فرزند خردسال بود، فعالیت های خود را در بخش نظامی کومله آغاز کرد و توانست به مقام فرماندهی دسته کوچکی از پیشمرگه ها دست پیدا کند. زنان پیشمرگه به فعالیت در بخش های لوجستیک، درمان، آموزش، انتشارات، مخابرات و در نهایت بخش نظامی مشغول شدند. آنها برای اولین بار توانستند در مبارزات نظامی را که تا این دوره حوزه ای کاملا «مردانه» محسوب می شد مشارکتی فعالانه داشته باشند و بسیاری از کلیشه های جنسیتی زن «ضعیف» و «شکننده» را به چالش بکشند.
طی دهه ۶۰ دست کم ۱۱۰ زن کومله ای به دلایل مختلف، از جمله اعدام و تیرباران در زندان و یا در حین درگیری های مسلحانه جان خود را از دست داده اند.
#8Mars
#هشت_مارس
No comments:
Post a Comment