در جای دیگر، هفت ماه است ۱۵ روستا در بخش اسماعیلیه در بیآبی به سر میبرند. آنها نیازهای روزانه آبی خود از طریق تانکر، چاه و
کانالی که در فاصله ۱۰ کیلومتری با روستاها قرار دارد، تامین می کنند. آبی که گفته می شود آلوده است، هم برای استحمام
کودکان استفاده می کنند و هم برای شستشو.
در سیستان و بلوچستان، در حالی طرح انتقال
آب از دریای بلوچستان به سایر استان های ایران در مجلس روز سهشنبه ۸ تیر ماه
۱۴۰۰، با امضاى ١٠٢ نفر از نمایندگان در صحن علنى مجلس اعلام وصول شد که این منطقه
عمیقا از بی آبی رنج میبرد. براساس اين طرح دولت مكلف است نسبت به انتقال آب
از درياى بلوچستان و شيرين كردن آن اقدام نمايد. در اين طرح اعلام
شده بار مالى طرح در بودجه سالهاى آتى پيش بينى شود.
بر اساس گزارش رسانک، از هشت عضو مجلس در استان بلوچستان و سیستان، پنج
نفر شامل حبیب الله دهمرده، ملک فاضلی، حسینعلی شهریاری، اسماعیل حسین زهی و
فداحسین مالکی اين طرح را امضا كردند. طرح انتقال آب دریای بلوچستان در حالی به
مراحل اجرایی نزدیک میشود که هيچگونه بررسی و مطالعه ای در رابطه با پیامدهای آن
در دریا و سواحل بلوچستان انجام شده و علاوه بر این بسیاری از مناطق اقلیم
بلوچستان از بی آبی رنج میبرند.
۱۱در این سوی کشور اما، در
تیر ۱۴۰۰، حدود ۵۰۴ هکتار از مراتع کردستان در زاگرس در آتش سوخت. با توجه به توان و امکانات محدود نیروهای مردمی و داوطلب در
مریوان و مناطق اطراف، این خطر هست که بخش عظیمی از پوشش گیاهی آن به تمامی از بین
برود. اعضای انجمن #چیا در
گرمای ۴۰ درجه و با دستان خالی در صف مقدم مبارزه با این فاجعه اند اما بدون
تجهیزات به سختی میتوانند کاری از پیش ببرند. اگر
مساله شورشی مردمی بود احتمالا تا کنون هلکوپترها و تانک و نیروهای بیشمار آماده
عمل شده بود، اما پای حفاظت از محیط زیست که به میان می آید دولت بی کفایتی اش را
با کمبود امکانات توجیه می کند. جنگل های زاگرس در آتش میسوزد
و مردم مریوان با دستهای خالی با قمار جانشان در صدد خاموش کردن آتش اند، در
حالیکه حاکمیت از کار افتاده کوچکترین اقدام موثری برای خاموش کردن آتش انجام
نداده است. طبیعت جان مردم این منطقه است و
باسوختن هردرخت بخشی از زیست طبیعی آنها و إحساس و موجودیتشان است که میسوزد؛ بنظر
میرسد با توجه به کینه تاریخی سیاسی حاکمیت از کوردستان این موضوع نه تنها حساسیت
آنها را برنمی انگیزد، بلکه این انفعال و سکوت برای بسیاری نشانی از رضایت حاکمیت
از به تاراج رفتن طبیعت این منطقه است.
نفس های آخر زاگرس در میانه
آتش فراگیر روستای دره واران مریوان جان هر شهروندی را به درد می آورد بجز
مسیولینی که باید پاسخگو باشند و تنها در زمان انتخابات و به شکلی ریاکارانه برای
جمع آوری رای (به منظور کسب قدرت و ثروت
بیشتر) نامی از مردم میبرند. به شیوه ای مشابه و به شکل فجیعی جنگل های پنجاه میلیون ساله
ارسباران نیز در حال مرگ گروهی اند.
چهار دهه مدیریت ناکارآمد و غارتگرانه محیطزیست را دچار بحران جدی کردهاست. خشک سالی در کنار بیکفایتی امان را از طبیعت جنوب کشور و ساکنانش بریده است، اما هنوز هیچ مسئولی ککش نمی گزد و هنوز تلویزیون ملی اخبار امریکا را مهمتر میداند. مرگ و میر حیات وحش و دامهای اهلی(گاومیش) در تالاب هورالعظیم به دلیل کاهش شدید اکسیژن و آلودگی آب و آتش سوزی در زاگرس ادامه دارد. سکوت مسئولان کشور برابر فاجعه های زیست محیطی در مناطق حاشیه ای و غیرمرکزی کشور نشان از سیاست های تبعیض آمیز سیستماتیکی دارد که تنها تهران و چند شهر بزرگ دیگر را بخشی از ایران میدانند.
در شرایط کنونی کشور و با توجه به پیشروی فجایع زیست محیطی در ایران، خصوصا در بخش های حاشیه ای، که زندگی میلیون ها انسان را متاثر می کندو هر نوع آلترناتیوی برای آینده سیاسی بدون لحاظ کردن مساله محیط زیست و نتایج آن ناکافی، غیرواقعی، نابرابر و تبعیض آمیز و به تبع غیردموکراتیک خواهد بود.
collective98@riseup.net
@collective98
No comments:
Post a Comment