Wednesday, November 24, 2021

چرا فمینیسم نیاز دارد که مخالف خشونت، ولی در عین حال آنتی فاشیست و انترناسیونالیست نیز باشد؟

 

روز شنبه ۲۰ نوامبر، تظاهرات بزرگی علیه خشونت بر زنان در شهر پاریس با جمعیتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در استقبال از روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان (۲۵ نوامبر) برگزار شد. جمعیتی جوان، اکثرا دختران دانش آموز و دانشجو، آمده بودند تا خشونت فیزیکی و روحی جنسیتی زاده نظام پدرسالار/سرمایه دار را محکوم کنند. پلاکاردهای بنفش رنگی که کارزار فمینیستی «نوو توت» (ما، همه) به عنوان سازمانده اصلی تظاهرات  تهیه کرده بود و بر آن شعارهایی علیه سکسیسم، پدرسالاری، زن کشی، تبعیض جنسیتی، ترنس ستیزی، راسیسم و.... دیده می شد همه جا به چشم می خورد. گروه های طبال نیز ریتم های رزمی اجراء می کردند. بخشی از تظاهرات علیه جایگاه فرودست و آسیب پذیر زنان در محیط کار و معضلات زندگی در دوران بحران اقتصادی و کرونا شعار می دادند. بخش رادیکال تر و البته کوچک تر، دولت و نظام سرمایه داری و خشونت پلیسی را نشانه می گرفتند. کلکتیوهای متشکل از زنان، جوان تر بودند و در صفوف احزاب چپ و سندیکاها، سن ها بالاتر و تعداد مردان بیشتر بود. حضور ۵۰ هزار نفر در این تظاهرات، با توجه به محدودیت های کرونایی دو سال گذشته و افت تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی، دلگرم کننده است و نشان از حساسیت بالای زنان در جامعه فرانسه و تاثیر افشاگری ها و فعالیت تبلیغی چند ساله اخیر گروه های فمینیست و رادیکال علیه خشونت جنسیتی دارد. 

بحران و چالش های پیش روی جریان کلی «فمینیسم» یا همان «مبارزات زنان» در تظاهرات پاریس در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نیز خود را نشان میدهد آنجا که در میان جمعیت با گروهی از زنان متعلق به جریان راست افراطی و فاشیسم مهاجرستیز مواجه می شویم (کلکتیو نسل هویت گرا) که با پلاکاردهایی علیه مهاجرین افغان، از سیاست های مهاجرستیزی راست افراطی دفاع می کنند در حالیکه خود را فمینیسم مینامند. در میانه تظاهرات، این گروه نئوفاشیستی فرانسوی که پیش از این نیز در جریان تظاهرات های گسترده ضد نژادپرستی و خشونت پلیسی دست به اقدامات تحریک کننده و ایجاد درگیری زده بود، پارچه نوشته خود را وسط جمعیت باز کرد. تعدادی از زنان این گروه پشت پارچه نوشته ایستاده بودند و گروهی از مردان فاشیست با سلاح سرد از آنان حفاظت می کردند. در واکنش به نوشته های نژادپرستانه آن ها، بخشی از فمینیست های مترقی حاضر در تظاهرات و مبارزان رادیکال و چپ واکنش نشان دادند، دست به عمل زدند و از صف بیرون شان انداختند که به درگیری مختصری بین این دو نیز انجامید. تصاویر مربوطه را در ویدیو نیز می بینید.

 باید در نظر داشت با اینکه دو مفهوم «فمینیسم» و «فاشیسم» متضاد بنظر میرسند اما در زمینه سیاسی جهانی کنونی که در آن فاشیسم و راست افراطی به شکل چشمگیر و خیره کننده ای در حال رشد اند (در فرانسه به وضوح مشهود است)، این نیروهای مرتجع قادر خواهند بود تا هر مفهومی را مصادره به مطلوب و حتی فمینیسم را به بازوی اجرایی سیاست های مهاجرستیزی نیروهای ترسناک فاشیستی بدل کنند که کاری جز نفرت پراکنی، تحریف واقعیت و برداشتن توجه از مشکلات عمیق اصلی (نابرابری های اجتماعی حاصل از تعمیق بحران اقتصادی سرمایه داری و بحران سیاسی دولت هایی مردسالار با گرایش روزافزون اقتدارگرایی) ندارند. این حرکت نمایشی در پاریس تبلیغی عامدانه به قصد ایجاد درگیری و اعلام حضور فاشیسم در هر عرصه از اعتراض و فعالیت خیابانی بود. این بخشی از یک استراتژی کلی جریانات فاشیستی نوظهور برای پیدا کردن جای پا در بین قشرهای مختلف جامعه، با انگشت گذاشتن روی تضادهای حاد جامعه (مثل تبعیض و شکاف جنسیتی) و تحریف محتوای مبارزه در راستای اهداف ضدمردمی و اسارت بار فاشیست ها است. آن ها مشخصا خشونت بر زنان را به «فرهنگ های عقب مانده غیر فرانسوی» و «خطر مهاجران و پناهجویان» برای جامعه فرانسه ربط می دهند تا کارزار اصلی نژادپرستانه و خارجی ستیز خود را تقویت کنند. آنها تجاوز چند زن به دست مهاجر افغان را که استثنایی بیش نیست و کسی از جزییاتش یا حقیقت و دروغ آن خبر ندارد همچون یک قاعده نشان میدهند (مثل این است که بگوییم اگر فلان ایرانی طرفدار خامنه ای یا داعش است همه ایرانی ها تروریست هستند و نباید به کشورهای دیگر راهشان داد یا اینکه همه فرانسوی ها حتما مثل این فاشیست ها راست افراطی و خطرناک اند و نباید گذاشت وارد مرز کشورهای دیگر شوند)، تا بدین ترتیب همه مهاجران را به عنوان دشمنان اصلی اروپا محکوم، تنبیه، اخراج، سرکوب، تحقیر کنند یا در مرزها به اسارت بگیرند (نمونه آن وضعیت اسفبار و غیرانسانی مهاجران در روزهای اخیر در بلاروس است).👇اینها اما مساله شان خشونت علیه زنان نیست وگرنه قادر بودند که از تجاوز دسته جمعی چند فرانسوی به مترجم افغان که در کمپ داوطلبانه کار ترجمه را انجام میداده یا از کشته شدن فلان مهاجر به دست شهروند فرانسوی بخاطر مهاجرستیزی صرف نیز حرف بزنند، حقایقی که این راستگرایان همواره انکار یا تحریف یا فرافکنی کرده اند. زنان راستگرایی که در این تظاهرات شعارهای نژادپرستانه در دست داشتند نه تنها لزوما مخالف خشونت (مثلا خشونت مردان فرانسوی سفید بر زنان مهاجر) نیستند، بلکه حتی در سطح مواضع سیاسی شان بعضا بسیار عقبتر از بسیاری از زنان مهاجراند: آنها از مخالفان سرسخت سقط جنین اند، حقوق اقلیت های جنسی و کوییرها را به رسمیت نمی شناسند و عده ای شان هنوز زن را با نقش مادری یا در چهارچوب خانه و خانواده تعریف می کنند و این را بخشی از ارزشهای مدرن اخلاقگرایی فرانسوی معرفی می کنند. آنها در محتوا و عمل باوری به فمینیسم به عنوان یک دکترین رهایی بخش یا برابری خواه ندارند و تنها از آن به مثابه وسیله ای برای تحمیل افکار راسیستی و تثبیت برتری سفیدپوستان و غربی ها استفاده می کنند. آن برداشتی از فمینیسم که بناست عدالت فراگیر اجتماعی را قربانی اهداف سیاسی ارتجاعی دیگر کند یا خود را به ابزاری در دست نیروهای فاشیستی (اغلب ضدزن و عممیقا مردسالار) قرار دهد نسبتی با برابری خواهی ندارد و همانطور که یکی از فمینیست های خاورمیانه به درستی اشاره می کند میتوان آن را «فمینیسم معامله گر» نامید، فمینیسمی که حاضر است مساله زنان را با اهدافی فراتر از آن و حتی در تضاد با آن معامله کند. درست به همین دلیل طی چند دهه به بهترین نحو ممکن گروهی دیگر از فمینیست های انترناسیونال، فمینیست های ناسیونالیست را مورد انتقاد قرارداده اند و باز هم به همین دلیل مهم هم است که امروز لازم است در برابر «فمینیسم راستگرا» چه در سطح جهانی و چه در ایران بایستیم و موضع روشن اتخاذ کنیم. راستگرایان که اغلب پوپولیست نیز هستند خود را هم جبهه همگان و ناجی کشور در برابر حاکمان کنونی معرفی می کنند بدون اینکه مشکلی با سیستم استثمارگر کنونی داشته باشند، دغدغه آنها تنها تقسیم قدرت است و خواهان آن اند که بجای حاکمان کنونی، خودشان بر صندلی قدرت بنشینند و به روش خودشان سرکوب و استثمار کنند. به عنوان آلترناتیو، آنچه میتواند همچون مقاومت در برابر این شکل از فمینیسم ناسیونالیست راستگرای افراطی فاشیستی (مصداق ایرانی آن فمینیسم راستگرای ناسیونالیست جنگ طلب اپوزیسیون از یک سو و فمینیسم راستگرای بسیجی نزدیک به جمهوری اسلامی از طرف دیگر است) عمل کند، ترویج نوعی «فمینیسم انترناسیونالیست» مبتنی بر مفهوم «همبستگی» میان زنان مترقی فعال در گروه های مختلف فمینیستی در جهان است، کسانی که با خوانش هایی مترقی با اهدافی برابری خواهانه، سیستم مردسالاری، سرمایه داری جهانی شده، دولت های اقتدارگرا، ناسیونالیسم شوینیستی و گرایش های مهاجرستیزانه را همزمان مورد انتقاد فمینیستی قرار میدهند.


No comments:

Post a Comment

کردستان و ماشین کشتار: اعترافات اجباری از اعضای کومله

ماشین کشتار جمهوری اسلامی بوی اعدام می‌دهد. اعدام‌ها قریب‌الوقوع اند. تا کنون 20 نفر، ازجمله چند کودک بلوچ، به محاربه محکوم شده اند و قوۀ ق...