Tuesday, February 16, 2021

در برابر موج جدید سرکوب رژیم جمهوری اسلامی علیه فعالان سیاسی و اجتماعی بلوچ و کرد و عرب ساکت نمی نشینیم



دستگیری نزدیک به 120 فعال مدنی کورد در عرض کمتر از یک ماه و نیم حتی در تاریخ پس از استقرار خود جمهوری اسلامی هم بی مانند است. معمولا دستگیری های فله ای در پی خیزش، اعتصاب و یا اعتراضات اجتماعی می آید مثلا در سال 88، دی 96 و آبان 98 ما شاهد موجی از دستگیری های گسترده در سراسر ایران بودیم، در کردستان هم معمولا در هنگام اعتصابات عمومی و یا هر ساله در آستانه ی نوروز دستگیری ها افزایش می یابد. اما اینبار دستگیری های فله ای به صورت برنامه ریزی شده آن هم تنها بر علیه کوردها، بدون هیچ مقدمه ای صورت گرفت. این مسئله سوالات زیادی را در اذهان عمومی مطرح کرده است: اینکه چرا و در پیشگیری از چه چیزی این دستگیری ها انجام شده است؟ چرا فقط در کردستان و آیا این سرآغازی برای دستگیری در بقیه مناطق کشور نیز هست؟ آیا اعدام های اخیر در بلوچستان ربطی به این دستگیری ها در کردستان دارد؟ آیا همه این اتفاقات ربطی به انتخابات ریاست جمهوری 1400 و یا در سطح بین الملل، ربطی به روابط ایران با تیم جدید در کاخ سفید آمریکا دارد یا خیر؟

پاسخ های کلی ای که برای تمامی این سوالات در طول این چند روز در بین فعالین رد و بدل شده تماما بر اساس حدس و گمان بوده، چرا که اساسا فضای سیاسی ایران بسیار غیر شفاف تر از آن است که به تحلیل یا توضیحی دقیق در باب مسائلی این چنینی دست یافت. اما در این متن می کوشیم در میان تمامی نکات ذکر شده، بر دو مسئله تاکید کنیم که فکر می کنیم مهمترین نکات قابل توجه برای توضیح این اتفاقات است: یکی اینکه این دستگیری ها برای پیشگیری از واقعه ای انجام گرفته که حکومت هر روز منتظر آن است، دوم اینکه بستر تاریخی و اجتماعی کردستان ظرفیت آن را دارد که واقعه را برای حکومت به موقعیتی به شدت خطرناک و بی ثبات با نتایجی غیر قابل پیش بینی تبدیل کند.

در یک دهه اخیر بحران روزافزون اقتصادی، فساد مالی شدید، بحران مشروعیت حاکمیت در ایران به وضعیتی رسیده که تنها سرکوب شدید و میلیتاریزه شدن همه حوزه ها توسط سپاه پاسداران ( و البته با کمک بادهای موافقی که برایش در سطح جهانی می وزند)، توانسته راه گسترش سازمان یافته مردم برای واژگونی رژیم را ببندد.  با وجود این،  شاهد خیزش های گهگدار و اعتصابات هرروزه هستیم. اینک نیز با تشدید بحران های اقتصادی بخصوص در پی پاندمی کووید 19، حکومت به خوبی می داند که مردم در اولین فرصت دوباره به خیابان ها بازخواهند گشت. شکل های بروز و نتایج این خیزش ها امری استثنا و مخصوص به ایران نیست.  تقریبا  از بهار عربی به بعد شاهد اعتراضات و خیزش های مشابه هم در همه کشورها از جنوب تا شمال بوده ایم. این خیزش های مترقی و رادیکال اند که اغلب خشم و اعتراض خودجوش و ابتکار عمل های مبارزاتی طبقات فرودست جامعه را منعکس می کنند. هر چند اهدافی صرفا سلبی دارند و به شدت پراکنده و غیر سازماندهی شده اند. نتیجتا پس از چندین روز یا چند هفته و معمولا در پی سرکوبی شدید از بین می روند، بدون اینکه گفتمان سیاسی تازه ای را به شکل پایدار جا انداخته باشند و یا اساسا باعث تغییرات سیاسی جدی شده باشند. در مقابل، دولت ها نیز  با پشت سر گذاشتن غافلگیری های اولیه، به این فرم از مبارزات عادت کرده و در سرکوبشان مهارت لازمه را کسب کرده و همکاری زیادی در تبادل اطلاعات بین هم انجام می دهند. آنان به خوبی می دانند که این خیزش ها اگرچه پتانسیل انقلابی دارند و می توانند شرایط و مصالح تغییرات بزرگ را فراهم کنند اما تا زمانی که اهداف روشن و سازماندهی سراسری نیابند نمی توانند به پیروزی برسند..

از این روست که جمهوری اسلامی نیز، بخصوص در سال های اخیر، تمامی تلاش خود را در مقابله با هر نوع سازماندهی مستقل مردم بکار برده است، حتی اگر این سازماندهی صرفا برای کمک به زلزله زدگان و یا سیل زدگان یک منطقه  باشد، چرا که بخوبی درک کرده که اشغال موقت فضا  با اعتراضات خیابانی به خودی خود آن فضا را از آن ما نخواهد کرد، بلکه با شکل های متنوع و سطوح مختلف سازماندهی است که گفتمان رادیکال و مردمی امکان پایداری و انتشار پیدا می کند و بستری مساعد برای شکل گیری و پیشروی مبارزه و جنبش، حتی در صورت سرکوب یا فروکش خیزش ها ایجاد می شود.

 در زمینه سازماندهی مبارزاتی و سازمان یابی مستقل مردمی، کردستان در دهه های اخیر موقعیتی برجسته داشته است. تاریخ مدرن کردستان، تاریخ شورش ها و خیزش ها است و همواره احزاب و سازمان ها نقشی پررنگ در زندگی سیاسی مردم داشته اند. بعد از انقلاب و بخصوص از دهه 1380 به بعد مردم حتی خارج از چارچوب های حزبی، در مواقع خیزش و یا  در مواجهه با بحران های طبیعی و سیاسی دست به خود - سازماندهی زده اند: اعتصابات سراسری بعد از کشته شدن شوانه قادری و یا اعدام فرزاد کمانگر و شیرین هوله و یارانشان، اعتصاب 25 روزه ی شهر بانه در اعتراض به کشتن کولبران، سازماندهی سریع مردمی برای کمک به زلزله زده های کرمانشاه، فعالیت زنان بخصوص در برابر خشونت علیه زنان، فعالیت گسترده ی طرفداران محیط زیست در بسیاری از شهرهای کردستان برای حفاظت از طبیعت، تشکیل گروه های محلی در بحران کرونا برای کمک به مردم،... همه نمونه هایی موفق از سازماندهی مردم در کردستان هستند. این ها رویدادهایی اتفاقی و لحظه ای نبود، بلکه برایشان برنامه ریزی شد، نیرویی با اهداف مشخص حول آن بسیج شد و پشتوانه تاریخی داشت. این مبارزات، ظرفیت و توان بالای سازماندهی و سازمان یابی در میان توده های مردم در کردستان به نمایش می گذاشت.

حکومت نیز با آگاهی از  این مساله، همواره نسبت به تحولات کردستان نگران و هراسان است و روز به روز بر نیروهای اطلاعاتی و سپاهی اش در این منطقه می افزاید و تقریبا نیروی رده بالایی از سپاه نیست که مدتی را در کردستان به سرکوب نپرداخته باشد.. همین هفته خبر رسید که وزارت اطلاعات قصد دارد جدای از مرکزش در  شهر کرمانشاه، یک مرکز دیگر  برای شهرهای اغلب سنی نشین کورد استان با مرکزیت جوانرود باز کند تا امر سرکوب را در این منطقه با شدت بیشتری پیگیرد. از این رو بنظر می رسد که محتمل ترین جواب برای علل دستگیری های اخیر به ویژه در کردستان، پیشگیری از فعال شدن ظرفیت سازماندهی سراسری و تاثیرگذاری بر خیزش های آتی و استفاده مردم از فرصت هایی باشد که در نتیجه بی ثباتی و تضعیف دولت مرتجع سرمایه دار بدست می آید.   

 

 

No comments:

Post a Comment

کردستان و ماشین کشتار: اعترافات اجباری از اعضای کومله

ماشین کشتار جمهوری اسلامی بوی اعدام می‌دهد. اعدام‌ها قریب‌الوقوع اند. تا کنون 20 نفر، ازجمله چند کودک بلوچ، به محاربه محکوم شده اند و قوۀ ق...